امیرمحمد کاظمیامیرمحمد کاظمی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

امیرمحمدخاله نرگس

اولین نقاشی امیرمحمد مرداد94

خب خاله جونی من اومدم با یه مطلب جدید عزیز خاله برای اولین بار نقاشی کشیدی که اولین نقاشیتم یه جوجه بود با دیدن نقاشیت همه تعجب کردن و کلی ذوق زده شدن عزیزدل خاله تازه به خاطر این نقاشیت که باورمون نمیشد بااین دقت کشیدی از مامانی جایزه هم گرفتی منم از این فرصت استفاده کردم از شما عکس گرفتم به هنگام نقاشی کشیدنت و نقاشی ای کشیدی برای اولین بار ، که یکی از عکسهات خیلی بانمکه و کلی بهت خندیدم آخه چنان محو نقاشی کشیدن بودی با اون حالت دراز کشیدنت به هنگام نقاشی  که خنده رو به لبای ما نشوندی فدات شم، خاله فدات شه که اینقدر شیرینی و همیشه با حرکات قشنگت خنده رو به لبای ما میاری عزیزخااااااااااااااااا...
18 مرداد 1394

خرداد 94

عزیز خاله دیشب کلی مارو خندوندی آخه همه چی رو برعکس میگی ،نمیدونم چرا این روزها بیشتر جمله هاتو برعکس میگی؟!!! مثلا" میخوای به من بگی چراغ اتاق رو خاموش کنم میگی : خاله عسل چراخ اتاقو یوشن کنم  مثلا" میخوای در اتاق رو ببندی میگی: در اتاقو باز کنم آخه چرا اینقدر شیرین زبونی تو عسلم  ...
7 خرداد 1394

بچه یعنی اینکه نذاری مامانت بخوابه...... :) :) :)

امیرمحمد جان شما هم به قدری شیطون بودی که نمیذاشتی مامانت یه بار راحت بخوابه اما درعوض وقتی مامانت میومد خونه ی آقاجون چون میدونست که همه حواسشون به شما هست تلافی تمام بیداریاشو خونه ی آقاجون در میاورد و یه خواب عمییییییییییق میکرد :) ...
23 ارديبهشت 1394

یکی از قشنگترین مطالبی که خوندم....

کتاب فرزندم رو بستم . جامدادی رو که چند دقیقه پیش از شدت عصبانیت پرت کرده بودم برداشتم. مدادهاش رو یکی یکی گذاشتم سرجاش،کنارش نشستم و بغلش کردم،بوسیدمش،سرش رو بوسیدم ،پیشونیش رو ، گونه ی برافروخته اش رو ...... گفتم نمیخوام هیچی بشی ، نمیخوام دکتر و مهندس بشی میخوام یاد بگیری مهربون باشی . نمیخوام خوشنویسی یا چند تا زبون یاد بگیری . میخوام تا وقت داری کودکی کنی شاد باش و سرزنده و قوی باش حتی اگر ضعیف ترین شاگرد کلاس باشی . پشت همون میز آخر هم میشه از زندگی لذت برد.... بهش گفتم تو بده بستون درس و امتحان و نمره هر چی تونستی یاد بگیر ولی حواست باشه از دنیای قشنگ خودت چیزی مایه نگذاری کنار هم نشستیم پاپکورن خوردیم و فیلیم دید...
23 ارديبهشت 1394